اکنون که شما با مخاطبین خود آشنا شده اید، زمان آن رسیده که اهداف اصلی خود را بشناسید. این مرحله برای برقراری ارتباط موثر برند شما بسیار ضروری می
باشد.
در قسمت اول با اهمیت شناخت دقیق مخاطبین آشنا شدید و مراحل مختلف شناخت مخاطب را طی کردیم و خوشبختانه دیگر درگیر بازی "حدس بزن چه کسی" نیستید. درحال حاضر شما آماده هستید که آنچه را برای برقراری ارتباط می
خواهید، بنا کنید و نتایج دلخواه را کسب نمایید.
- همکاری کردن
جهت برقراری ارتباطات موثر، نیازمند شناخت اهداف اصلی هستید، برای آن می
بایست موارد زیر را انجام دهید:
- ما در حال حاضر کجا قرار داریم
برای شروع شما باید تعریف نمایید شرکت شما چکار انجام می
دهد، اهداف اصلیش چیست، کسب و کار خود را به کجا می
خواهد برساند. با تعیین ارتباطات موثر شرکتتان می
توانید مشخص کنید چه مواردی درست انجام شده اند و چه مواردی نه. برای رسیدن به این منظور موارد زیر را تکمیل نمایید:
الف) آنالیز
SWOT
با لیست کردن نقاط قوت، ضعف، فرصت
ها و تهدیدهای پیش
رو و لحاظ کردن اولویت آنها در زمان رخداد می
توانید شفاف
تر به این ایده برسید که چگونه تهدیدها را به فرصت تبدیل نمایید و همچنین از نقاط قوت خود حداکثر بهره برداری را بنمایید.
ب) آنالیز
PEST
با استفاده از این روش درخصوص عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژی و تاثیر این عوامل بر عملکرد فعلی خود به شناخت بهتری می
رسید و برای آینده بهتر می
توانید برنامه ریزی کنید.
ج) آنالیز رقبا
با شناخت رقبا و رتبه
بندی کردن نقاط قوت و ضعف آنها می
توانیم به میزان اثربخشی خودمان در بخشی که در آن فعالیت می
کنیم در مقایسه با رقبا پی ببریم.
2-2. مشخص کردن هدف
باید درمورد اینکه چرا استراتژی محتوا و برقراری ارتباط را لازم داریم و با آن به چه نتایجی می
خواهیم برسیم را تعریف کنیم، تا بتوانیم دلایل استفاده از این استراتژی را برای کسانیکه به هر طریقی به آن مربوط می
شوند و از آن استفاده می
کنند مشخص نماییم، بعنوان مثال:
استراتژی ما ثابت می
کند درصورتی ارتباطات ما می
توانند مفیدتر باشند که در جهت رسیدن به اهدافمان کمک کنند، به ما نشان بدهد چه زمانی موفق شده
ایم، کمک نماید که مخاطبین نقش مارا درک کنند، آگاهی بخش باشد و ارتباط ما را با مخاطبین نگهدارد.
3-3. اهداف ارتباطات
با دانستن ماموریت و چشم انداز شرکت، راحتتر می
توانید به استراتژی محتوا و ارتباطات دست
یابید و می
توانید تعریف مشخص
تری از چگونگی رسیدن به آنها داشته باشید.
چگونه می
توانیم از تمام این اطلاعات استفاده نماییم؟
حالا که مخاطبین خود را شناختید و به جزییاتی که می
خواهید برندتان با آنها ارتباط داشته باشد اشراف دارید، بگذارید تعاریف دقیق
تری داشته باشیم. تحقیق شما باید شما را در شناخت کامل پوست و استخوان استراتژیتان یاری کند. برای تقویت آن می
توانیم موارد زیر را نیز در نظر داشته باشیم:
4. اهداف را تعریف کنید: برای چه ارتباط برقرار می
کنید؟ این ارتباطات چه نفعی برای شما دارد؟
برای جلوگیری از ارتباطات هماهنگ نشده باید بدانید استراتژی ارتباط شما چگونه اهداف سازمان را تقویت خواهد کرد. اگر هدف شما افزایش دهنه قیف خریداران
[1] است، ارتباطاتان باید بازتاب این هدف باشد.
5. مخاطب خود را بشناسید: با آنها ارتباط داشته باشید
اشخاص خریدار محصولات و خدمات شما چه کسانی هستند؟ آنها را تعریف کنید و مسیر پیش روی آنها را در مراحل اولیه استراتژی خود ترسیم نمایید.
6. مشخص نمایید با چه چیزی و چگونه ارتباط برقرار می
کنید
داشتن رویکرد تاکتیکی و همراستا با اهداف، منجر به استراتژی ارتباطات موثر می
شود. زمانیکه استراتژی برند را ترسیم و ارتباطات را برنامه
ریزی می
نماییم، نشان دادن اینکه چگونه استراتژی
ها از اهداف حمایت می
کنند و تاکتیک
ها از استراتژی
ها پشتیبانی می
کنند بهترین روش میباشد.
7.ارتباطات موثر
تعیین نمایید چه ارتباطاتی باید داشته باشید، چگونه باید انتقال بدهید که چه کسی هستید، چکاری انجام می
دهید، و به صورت شفاف و دقیق و ساده مشخص کنید چگونه به آن می
رسید.
8.الزامات قابل اندازه
گیری جهت تعیین موفقیت را مشخص نمایید
درخصوص اندازه
گیری اینکه استراتژی محتوای شما در رسیدن سازمان به اهدافش چه نقشی را داشته است، باید از معیارهای قابل اندازه
گیری جهت تعیین موفقیت استفاده نمود. برای استفاده از نتایج قابل اندازه
گیری میتوانید داده
های ضروری را تعیین کنید تا با دقت اندازه
گیری شوند.
[1] خریداران بالقوه به قیف تشبیه می
شوند. در ابتدا خریداران بالقوه بیشتری وجود دارند به مرور در فرآیند خرید از تعدادشان کاسته میشود و خریداران بالفعل به انتهای قیف میرسند.