رازهای یک استراتژی محتوای هوشمند (قسمت اول)

1397/03/29
اغلب شرکتها به این نتیجه رسیده‎اند که تولید محتوا بدون ‎برنامه و هدف، مانند یک نوجوان کج خلق و متلاطم، آنها را به جایی نخواهد رساند. با داشتن استراتژی محتوا شرکتها می‎توانند هدف، اثربخشی، مفهوم و قابلیت اندازه‎گیری داشته باشند.  مسلما این کار در حرف ساده‎تر از عمل است.
این مقاله اولین بخش در خصوص اهمیت هوشمندسازی استراتژی محتوا میباشد. مسلما راه درازی در پیش است.
  1. 1) اولین شخص کیست؟
شما قبل از آنکه لیست کارهایی را که باید انجام دهید، آماده کنید به یک گروه از اشخاص که از شما حمایت کنند نیاز خواهید داشت:"مخاطبین". بهتر است پیش از شروع هرکاری این گروه را دقیق بشناسید. استراتژی محتوا شما باید به صورتی نوشته شود که محرک اشخاص باشد. غیرممکن است بتوان با اشخاص گفتگو کرد بدون آنکه بدانیم آنها که هستند و درخصوص چه موضوعی مایل به حرف زدن هستند. پس بسیار مهم است که ما شناخت کافی از مخاطبین هدف خود داشته باشیم و باید به همان اندازه ای که از برند خود اطلاعات داریم از مخاطبین و بازار هدف اولیه خود هم اطلاعات داشته باشیم. البته منظور تنها اطلاعات جمعیت شناختی نیست، باید در خصوص ذهنیت آنها از محصولمان هم کاملا آگاه باشیم.
 
چه چیزهایی احتیاج دارند؟ پاسخ به این سوال محصولاتی هستند که ما باید عرضه کنیم تا بتوانیم در بازی بمانیم! آنها چه چیزی میخواهند که در حال حاضر ندارند و منجر به تمایز ما با سایرین میشود؟ از چه محصولات رقابتی در حال حاضر استفاده میکنند؟ محصولات ما در چه جنبههایی بهتر هستند؟
این بدین معناست که شما باید از عنوان شغلی مخاطبین و میزان تحصیلات آنها مطلع باشید. همچنین باید بدانید گروه مخاطبین هدف شما در کدام دسته قرار میگیرند؟ خلاق، کارآفرین، کاری را انجام میدهند یا طفره می‎روند، با ادب هستند یا حرمت شکن و...
 
  1. 2) شخصیت بخشیدن به اشخاص
روشن است که شما به تصویرسازی دقیق از شخصیت خریداران خود نیاز دارید، اما برای دستیابی به این اهداف چه اطلاعاتی به شما کمک میکند؟
  1. نقش و اهداف آنها
  • عنوان شغلی آنها چیست؟
  • این شغل شامل چه چیزهایی میشود؟
  • چه وظایف و مسئولیتهایی را شامل میشود؟
  • آیا آنها نیاز به مهارت و دانش دارند؟
  • از چه تکنولوژی در کار روزانه خود کمک میگیرند؟
  • رئیس آنها کیست؟ آیا یک تیم را هدایت میکنند؟ آیا اختیاراتی دارند؟
  • در فرآیند خرید چه نقشی دارند؟
  • موفقیت چگونه در شغل آنها ارزیابی میشود؟
  1. چالشهای آنها
  • بزرگترین چالش پیش روی آنها را چگونه تعریف میکنید؟
  • برای موفقیت در این چالشها چه میکنند؟
  1. سازمان آنها
  • صنعت حوزه فعالیت آنها کدامست؟
  • شرکتشان در کجا واقع شده است؟
  • مالکیت آن به چه صورتی ست؟ مستقل، مشارکتی، خصوصی؟
  • سایز شرکت آنها چقدر است؟ (درآمد، شعب، تعداد کارمندها)
  • آیا آنها کارهای پروژهای را برونسپاری میکنند یا مشارکتی انجام میدهند؟
  • کار چگونه پیدا میکنند؟
  1. درخصوص گردآوری اطلاعات چگونه عمل میکنند؟
  • اطلاعات جدید را چگونه کسب میکنند؟
  • چه نشریات، بلاگ و یا اینفلوِنسر هایی را میخوانند یا دنبال میکنند؟
  • چقدر زمان صرف کسب دانش خود میکنند؟
  • آیا از پادکست، یوتیوب و یا وبینارها استفاده میکنند؟
  • آیا در رویدادهای خاصی شرکت میکنند؟ کدامیک؟ به عنوان بازدیدکننده یا برگزارکننده؟
  • متعلق به کدام شبکه مجازی و یا خیریه هستند؟
  • چگونه ارتباطات تجاری جدید را ایجاد میکنند؟
  1. اطلاعات شخصی
  • سن
  • وضعیت تاهل
  • سطح تحصیلات
  1. ترجیحات خرید
  • ترجیح میدهند فرآیند خریدشان چگونه باشد؟ با ایمیل، تلفنی، حضوری؟
  • چندوقت یکبار حاضر به سرمایه گذاری مجدد در تکنولوژیهای نوظهور هستند؟
  • آیا تصمیمگیری خرید توسط یک فرد انجام میشود یا کمیته خرید وجود دارد؟ اعضای کمیته چه کسانی هستند؟ نقش آنها و قدرتشان در اثرگذاری روی نتیجه چیست؟
  • به طور معمول بعد از کسب تکنولوژی جدید روش فراگیری به چه صورت است؟
  • به طور معمول فرآیند تصمیم گیری چقدر طول میکشد؟
حالا شما تصویری شفاف از شخصیت خریداران خود دارید. هر گونه اطلاعات جزیی از مخاطبانتان که موجب میشود به فهمیدن آنها نزدیکتر شوید برای تضمین موفقیت شما در استراتژی محتوا ضروری خواهد بود.
 
1-3) رسیدن به موضوع
حالا که ما هدف اولیه خود را مشخص کردهایم چگونه میتوانیم با مخاطبین خود ارتباط برقرار کنیم تا حاضر به امتحان کردن برند ما شوند؟ هر شرکتی برای خودش سخنی دارد و ما باید بدانیم که چه چیزی میخواهیم بگوییم و انتقال دهیم پس میبایست برای مخاطبین مرتبط، جالب و متقاعد کننده باشد. برای رسیدن به این هدف باید بدانیم که:
با چه کسانی در حال گفتگو هستیم؟ ما باید آن دست از مخاطبین را به زندگی برگردانیم. باید تمام اطلاعات ضروری را که منجر به برقراری ارتباط مخاطبین با برند ما میشود، مشخص کنیم.
آیا در حال حاضر اطلاعاتی مرتبط و قابل استفاده در خصوص مخاطبین داریم؟ آیا در خصوص چگونگی تاثیر متقابل مخاطبین بر درک از برند شناختی داریم که بتوانیم به عنوان مزیت و تضمین برقراری ارتباط با آنها استفاده کنیم؟
چگونه فکر میکنند؟ آیا میتوانیم بر تفکرشان تاثیر بگذاریم؟ چگونه؟ ما می‏بایست بر اشخاصی که برند ما را نمیشناسند تاثیر بگذاریم و ارزشهای خود را نزد آنها تقویت کنیم. با درک کردن زاویه دید فعلی آنها، برندی که در حال حاضر انتخاب کردهاند، میتوانیم تصویر مناسبی از خود در ذهن آنها بگذاریم. ما باید بر تفکرات آنها اثر بگذاریم تا بتوانیم عملکرد آنها را تحت تاثیر خود دربیاوریم.
چطور میتوانیم اعتماد آنها را جلب کنیم؟ هرچیزی که به مخاطبین میگوییم باید قابل اجرا باشد. آیا ارزشهایی وجود دارد که برند ما بتواند به طور مستمر به آنها عرضه نماید؟
چه چیزی برای استرتژی ارتباطات ما کلیدی است؟ به چه اهدافی باید برسد؟
ارزشهای امیدبخش ما برای مخاطبین که منجر به همکاری آنها با ما میشود چیست؟ رویکرد برند ما چیست؟ چه احساساتی را باید بر بیانگیزیم؟ آیا ما پیرو قواعد، عصبی، با اعتماد بنفس یا طنز پرداز هستیم؟
با برقراری ارتباط بین برندمان و مراحل احساسی، مردم همانگونه که در خصوص برند ما با منطق میاندیشند (که مزایا و مشخصههای برند ما چیست) درخصوص جنبه های احساسی برندمان (مسائل هیجان انگیز، مشوق، انگیزه بخش) هم فکر میکنند.
با درک مخاطبین و بازار، میتوانیم مطمئن باشیم که همواره روی فرکانس درست کانال مخاطبین قرار گرفتهایم و با دانستن مکانهایی که آنها جهت کسب دانش و آشنایی از محصولات جدید استفاده میکنند، میتوانیم توجه آنها را به خود جلب نماییم و به فروش نزدیک شویم.
تجربه شما در ایجاد استراتژی محتوا چیست؟ مراحلی که در این مقاله راجع به آنها صحبت شد را چگونه در استراتژی محتوا خود بکار میگیرید؟ آیا روشهایی بوده اند که برای شما مناسبتر باشند؟ نظریات خود را با ما در میان بگذارید.
 
User Avatar
نویسنده : پریا بهرامی
امتیاز شما :

دیدگاه کاربران



ارسال پیام



 Security code